سال نو مبارك

سال 87 هم تموم شد و ميخواستم يك مروري بكنم به اتفاقات جالب امسال براي خودم مثل قبولي دانشگاه يا برگه خوردن چكم يا تولد بچه خواهرم يا بقيه چيزهايي كه براي من يكي حداقل مهم بودند. ولي خب ذهنم رفت طرف اينكه يكسال ديگر هم از عمر ما گذشت و ما جماعت وبلاگ نويسي كه اكثرمون از اواخر 83 يا اوايل 84 به مناسبت شروع بكار بلاگفا و بعد از اون هم انتخابات رياست جمهوري با هم آشنا شديم و الان ديگه كم كم داريم به دهه چهارم زندگي ميرسيم، واقعا چند تا از ما به اون چيزي كه ميخواستيم يا اون چيزي كه قرار بوده تو اين 30 سال برسيم، رسيده ايم؟ اصل قرار بوده به جايي برسيم؟ مرگ اريك حتي براي مني كه نميشناختمش يك پيام خيلي مهم داشت: " مرگ همين نزديكي هاست، از يادش نبريم!" 
ببين آخر سالي دارم چه چرت و پرتهايي ميگم، بي خيال! امسال عيدي قرار نيست هيچ جا برم و ميخوام بشينم گوشه خانه و درسم را بخونم و بنده خدا خانم جان هم پاسوز منه ولي نشون به اين نشون كه من 15 فروردين ميام ميگم: "حتي يك كلمه هم نخوندم"
خوش باشيد و خرم، عيدتون مبارك!

عجب خانم دكتري خورد به پستم

همه چيز سر سفره ناهار روز شنبه شروع شد: پر كردگي دندون آخر سمت چپ پايين افتاد!
روز دوشنبه بين دو كلاسم گفتم برم درمانگاه شركت تا دندونپزشك درستش كنه. خانم دكتر تا ديدش گفت كه اين دندان عقله و اينقدر پوسيده شده كه ارزش دوباره پر كردن را نداره و بايد بكشمش. من ساده دل هم گفتم خانم دكتر من دو ساعت ديگه بايد جايي باشم تا دو ساعت ديگه خوب ميشه؟ گفت اگه نخواي حرف بزني مشكلي ايجاد نميكنه. منم با كشيدن دندون مربوطه موافقت كردم.
چشمتون روز بد نبينه يه چيزي مثل پيچ گوشتي دو پهلو داشت هي ميگذاشت دور و بر دندان و با دست محكم تقه ميزد پشتش و بعد يك گيره مينداخت دور دندون و ميكشيد، اما دندونه ميشكست و از اون گيرهه در ميرفت! اين پروسه دوبار تكرار شد و توبار سوم خانم دكتره كه خودشم خسته شده بود گفت اين دفعه يا دندونت كنده ميشه يا كله ات هم باهاش ميكنم! خنده ام گرفت، چند سال پيش موقع كشيدن دندون بايد چند نفر مريض را ميگرفتند تا بتونه درد را تحمل كنه حالا وسط كار خانم دكتره با من شوخي ميكرد و منم با همون دهن پر از  گيره و خون و تكه دندون داشتم ميخنديدم! خدا بيامرزه پدر كسي كه ماده بي حسي را اختراع كرد!
جاتون خالي بعد از نيم ساعت تلاش بي وقفه، بالاخره تو بار سوم دندان ما كند! ولي خب عوارضش تا به امروز كه 5 روز از اون ماجرا ميگذره هنوز دامن كه نه ولي پاچه ما را گرفته:
48 ساعت طول كشيد تا خون مربوطه بند اومد و منم مجبور شدم با همون دهن پرخون برم سر كلاس! تا يكي دو روز بعدشم هنوز خونابه از محل مربوطه جاري بود. هنوز فكم درست و حسابي باز نميشه و مجبورم قاشق را نصفه بگذارم داخل دهان! درد هم كه مگو و مپرس هنوز روزي دو سه تا پروفن مجبورم بخورم....
به هر حال هيچوقت گول حرفهاي دكترتون را نخوريد و به همين راحتي تن به كشيدن دندان ندهيد مخصوصا كه دم عيد باشه و شما مجبور باشيد هم سركار بريد و هم سركلاس و هم تو امور مربوط به خانه تكاني شركت كنيد!

تعطیلی های سال 88

اول تعطیلی های سال 88 را یه نگاهی بیندازید تا بهتون بگم:
شنبه (جمعا 5 تعطیلی): اول فروردین (عید نوروز) – 7 آذر (عید قربان) – 5 دی (تاسوعا) - 24 بهمن (رحلت پیامبر) - 29 اسفند (ملی شدن صنعت نفت)
یکشنبه(جمعا 4 تعطیلی):  2 فروردین (عید نوروز) – 29 شهریور (عید فطر) -  15 آذر (عید غدیر) – 6 دی (عاشورا) 
دوشنبه(جمعا 4 تعطیلی): 3 فروردین (عید نوروز) – 15 تیر (میلاد امام علی) – 29 تیر (عید مبعث) - 26 بهمن (شهادت امام رضا)
سه شنبه(فقط یک تعطیلی): 4 فروردین (عید نوروز)
چهارشنبه(جمعا 2 تعطیلی): 12 فروردین (روز جمهوری اسلامی) – 22 مهر (شهادت امام صادق)
پنج شنبه(جمعا 5 تعطیلی):  13 فروردین (روز طبیعت) - 7 خرداد (شهادت حضرت فاطمه) –  14 خرداد (رحلت امام خمینی) – 22 بهمن (پیروزی انقلاب) – 13 اسفند (میلاد پیامبر)
جمعه(جمعا 4 تعطیلی):  15 خرداد (قیام پانزده خرداد) – 16 مرداد (تولد امام زمان) – 20 شهریور (شهادت امام علی) – 16 بهمن (اربعین)

1- در طول سال 88  در ایران 25 روز تعطیل رسمی داریم که 4 تاش خورده به جمعه و سوخت شده و برای امثال ما که پنج شنبه ها تعطیل هستیم 5 تا تعطیلی پنج شنبه را هم که باهاش جمع کنی میشه 9 تعطیلی سوخت شده: چیزی مثل فاجعه!
2- برای امثال ما تعطیلی فقط شنبه یا چهارشنبه اش میارزه: 5 تعطیلی شنبه که البته دوتاش عزاداریه یک خبر خوبه که تا حدودی از عمق فاجعه مورد قبل کم میکنه.
3- از کل 25 تعطیلی یکسال شمسی 15 تاش مال جشن و سروره و 10 تاش مال عزاداری، این برای اونهایی که میگن تو ایران همه اش عزاداریه
4- دقت می کنید که 14 و 15 خرداد خورده به پنج شنبه و جمعه، چه حالی از شمال بروهاش گرفته شد!
5- اردیبهشت و آبان ماههای بدون تعطیلی هستند (مفت چنگ اساتید و معلم ها). خرداد و مرداد هم ماههایی هستند که بالقوه بدون تعطیلی هستند (یعنی تعطیلی هاشون فقط پنج شنبه و جمعه است)
6- عجب روز نحسیه سه شنبه ها: یک تعطیلی اون هم عید نوروز، محسن چاوشی حق داشت!
7- برای اونهایی که ترم پاییز سال 88 باید برن دانشگاه میگم: تو انتخاب واحد از روزهای دوشنبه و سه شنبه دوری کنید، لامصب ها یک تعطیلی در طول ترم پاییزه 88 ندارند.

8- این هم لینک تقویم 88
9- این هم برای رفع خستگی

آب اهواز

1- دو سالي است كه براي جلوگيري از كم شدن فشار آب مجبوريم هر هفته دل و روده شيرهاي آب و دوش حمام را بيرون بريزيم تا سنگريزه ها و آشغالهايي كه همراه با آب مياد و در شير آب يا دوش حمام گير ميكنه را تميز كنيم. شايد برايتان غيرقابل باور باشد كه ما چه چيزهايي از اين شير آب بيرون مي كشيم، يكبار بايد عكسش را بگيرم و اينجا بگذارم.

2- اين روزها يكي از ملزومات ضروري هر خانه در اهواز دستگاه تصفيه آب خانگي است كه قيمتش 250 هزار تومان و يك كابينت هم فضاي اشغال شده و تعويض هرچند وقت يكبار فيلترهاش هم دردسرش است. مطمئن باشيد كه آب اهواز بدون وجود اين دستگاهها غيرقابل خوردن يا حتي بوئيدن است چرا كه تازگيها بوي افتضاحي هم مي دهد.

3- يكي از همكارها دستگاه اندازه گيري سختي آب (نميدونم اين چه صيغه ايه، پس نپرسيد) تو خونه داره ميگه سختي آب چشمه اي نزديك اراك را اندازه گرفته كه 18 بوده، سختي آب تصفيه شده با دستگاههاي تصفيه آب خانگي 9 و سختي آب لوله كشي اهواز نزديك به 2400 است.

4- ديشب جايي مهمان بودم. يكي از مهمانها هم جزو كارشناسان منابع طبيعي بود. تعريف مي كرد كه تازگيها يكي از همكارانش يكسري آزمايشات روي آب اهواز انجام داده وقتي درباره نتيجه آزمايشات ازش پرسيده اند جواب داده: از من به شما نصحيت كه حتي تو دستشويي هم خودتون را با آب عدني بشوريد و از آب لوله كشي استفاده نكنيد، اين آب حتي براي نوشاندن به حيوانات هم مناسب نيست چه برسه به آدمها.

5- بالاخره هر چقدر هم پاستوريزه باشي يكجاهايي بايد از آب شهري استفاده كني، مثلا مسواك زدن. بگذريم كه من عمرا چاي اي كه با آب معدني درست شده باشه را نميتونم بخورم و حتما بايد با آب لوله كشي چاي درست كنم.